يَعْمَلُونَ وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ
بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما
بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ
بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ.
بقره (2) 143-/ 145
نيز--) همين مدخل، حكم قبله
قبيله
قبيله، به جماعتى گويند كه از يك پدر باشند.
[1] در اين مدخل از واژههاى «رهط»، «قبيلة»، مشتقّات آن و آياتى كه
معناى قبيله را مىفهماند، استفاده شده است.
پيدايش قبيله
1. پيدايش قبايل مختلف انسانها از آدم و حوّا عليهما السلام:
7. توجّه به معيار بودن تقوا براى كرامت نزد خداوند، بازدارنده آدمى
از قبيلهگرايى:
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ
أُنْثى
[1] . لسانالعرب، ج 11، ص 22، «قبل»؛ لغتنامه، ج 10، ص 15384،
«قبيله»
[2] . مراد از «من ذكر و أنثى» آدم و حوّا عليهما السلام است.
(الكشاف، ج 4، ص 374)
[3] . «خبير» گفته شده به معناى آگاهى از باطنهاى امور است.
(مفردات، ص 273، «خبر»)
[4] . آيه شريفه به اين اشاره دارد كه شما را به صورتگروهها و
قبيلههاى گوناگونى قرار داديم تا بعضى از شما بعضى ديگر را به نسب و پدر و قومش
بشناسند، زيرا اگر غير از اين مىبود، معاملات و روابط اجتماعى از بين مىرفت.
(مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 207)