علم، نقيض جهل [1] و به معناى دانش و آگاهى است.
[2] برخى در تعريف اصطلاحى علم گفتهاند: حقيقت علم، كشف امر خارج از
ذهن به واسطه صورت ذهنى است [3] كه از راه حس، عقل و تجربه، حاصل مىشود
[4] و در برابر آن علوم اعتبارى است كه ما به ازاى خارجى ندارند، مانند
اعتبار رياست براى فردى. [5] از تقسيمات علم، تقسيم آن به نظرى و عملى است: علم نظرى، دانشى است
كه به دنبال آن كمالى حاصل شود، مانند علم به موجودات. علم عملى، دانشى است كه با
عمل كردن بر طبق آن، كمال، حاصل مىشود، مانند علم به عبادات. [6] علاوه بر علوم ياد شده كه اكتسابى
است، برخى علوم از راه مكاشفه و بدون واسطه و با اشراق الهى براى برخى نفوس حاصل
مىشود كه از آن به «علم لدنّى» تعبير شده است.
[7] از نظر بعضى، ادراك، شعور، تصوّر، حفظ، تذكّر، ذكر، معرفت، فهم،
فقه، عقل، حكمت و ... هم معنا و مترادف با «علم» است.
[8] در اين مدخل، مطلق علم مورد نظر است كه از واژههاى «علم»، «سمع» و
مشتقّات آنها و نيز برخى تعبيرات كه مفيد معناى علم بوده استفاده شده و به مدخلهاى
مترادف و مرتبط با مدخل مزبور، نيز ارجاع شده است.
اهمّ عناوين: آثار علم، زمينههاى علم، عالمان، علم خدا و علم لدنّى.
آثار علم
1. آخرتطلبى
1. روى آوردن انسان به آخرت، در صورت آگاهى و توجّه به حيات جاويد و
مطلق آن: