عمر بن خطّاب بن نفيل بن عبدالعزّى از قريش و تيره بنىعَدىّ بن
كعب [2] بود. در دوران او فتوحات بسيارى از
جمله شام، عراق و مصر اتّفاق افتاد. [3] برخى مفسّران، آيه 155 آلعمران (3) را به نقل از خود عُمر، درباره
فرار وى از غزوه احُد دانستهاند كه بر اثر برخى وسوسههاى شيطانى ميدان رزم را
خالى كرد. [4] نيز آيه 2 حجرات (49) هنگامى نازل شد
كه بين عمر و ابوبكر مشاجرات سختى در محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله اتّفاق
افتاد و با نزول آيه، آنان از اين عمل نهى شده، حتّى تهديد به حبط و تباهى اعمال
شدند. [5] همچنين گفته شده آيه 91 مائده (5) در
پى سؤال عمر از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره خمر نازل شده كه خمر و قمار
را پليد دانسته، مؤمنان را از آن برحذر داشته است.
[6]
عمرو بن عاص
عمرو بن عاص بن وائل، از قريش و فرستاده ويژه مشركان قريش به دربار
نجاشى، پس از مهاجرت اوليّه مسلمانان به حبشه بود.
[7] وى در سال هشتم بعثت و كمى قبل از فتح مكّه اسلام آورد [8] نيز شأن نزول آيه 108 انعام (6) در پى
آن دانسته شده كه وى و جمعى ديگرى از سران شرك به ابوطالب گفتند: اگر خدايان ما را
شتم كنيد ما نيز خداى شما را شتم
[1] . بر اين اساس كه مادر با وجود پدر، معمولًا چنينتصميمى را
نسبت به فرزند اتّخاذ نمىكند و ظاهر آيه 44 سوره آلعمران نيز به چنين مطلبى
اشاره دارد. (الميزان، ج 3، ص 170؛ جامعالبيان، ج 3، جزء 3، ص 319)
[2] . جمهرة انسابالعرب، ص 151؛ اسدالغابه، ج 4، ص 138 و 144