عُرف، در لغت به معناى رمل مرتفع[5] و در اصطلاح به معناى عادت و آنچه كه ميان مردم به نحو مستمرّ و
مقتضاى عقول آنها جريان دارد، است.[6] در اين مدخل از واژههاى «عرف»، «معروف» و آياتى كه در آنها تشخيص خوب و بد
را با طرح سؤال و مانند آن به مخاطب (عرف) واگذار كرده است، استفاده شده است.
اهمّ عناوين: ارزشهاى عرفى، رجوع به عرف، ملاكهاى عرفى در احكام.
ارزشهاى عرفى
دعوت به ارزشهاى عرفى
1. دعوت به امور و ارزشهاى عقلايى و عرفى، از وظايف پيامبر صلى الله
عليه و آله:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
... وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ
[1] . از معانى «كريم» عطابخشى بسيار است، بنابراين وصف عرش به
كريم، بيانگر برداشت ياد شده مىباشد. (مجمعالبيان، ج 7-/ 8، ص 193)
[2] . «مجد» به معناى كمال، علوّ و اقتدار خداوند است.
(مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 319)
[3] . بنا بر اينكه «ربّ العرش» عطف بيان باشد، مقصود از آسمانها و
زمين، مجموع عالم شهود است و آن تخت پادشاهى و عرش خداى سبحان است كه در تحت تدبير
او است و تدبير، از شئون عرش ملك او است. (الميزان، ج 18، ص 126)
[4] . «ربّ العرش» مىتواند ذكر عام بعد از خاص باشد، يعنى ربوبيّت
او بر عرش، ربوبيّت او بر همه آسمانها و زمين است؛ يا به تعبير ديگر، ربوبيّت او
بر عرش، ربوبيّت او بر همه خلق است. (الميزان، ج 18، ص 126)