«اخلاق» جمع «خُلُق» يا «خُلْق» به معناى سرشت [1] و به قول راغب، اخلاق، خصلتهايى است
كه با ديده بصيرت درك مىشود. [2] به گفته برخى، اخلاق، ترازوى رفتار، اعمال و انديشههاى خوب و بد
انسان و زمينهساز وجدان فردى و جمعى است [3] و به آن دسته از رذايل و فضايلى گفته مىشود كه ترك و فعل آنها به
اقتضا و مطابق عقل عملى يا وجدان اخلاقى يا عرف و شرع است. به ديگر سخن، به
گونهاى از رفتار فردى يا جمعى گفته مىشود كه دعوت به آنها با زبان موعظه است و
در تعالىِ معنوى انسان، نقش اساسى دارد. در ذيل اين عنوان، به مباحث كلّى بسنده
شده است و تفصيل هر كدام از موضوعات اخلاقى در جايگاه خود آورده مىشود. در اين
مدخل از واژههاى «تزكيه»، «خير»، «شرّ»، «بغى»، «همز»، «ضرّ»، «طغيان»، «يأس»،
«قنط»، «سيئه»، «اكرام»، «قرح»، «ظلوم»، «نميم»، «معروف»، «غنا»، «اثيم» و ...
استفاده شده است.