«احسن القصص» يكى از نامهاى قرآن است و بدان جهت احسن القصص ناميده
شده است كه از جهت فصاحت و حسن معانى و روانى الفاظ به حدّ نهايت رسيده است و به
قولى ديگر يكى از نامهاى سوره يوسف است، زيرا سوره يوسف دربردارنده نكتهها،
فوائد و شگفتىهايى است كه سورههاى ديگر قرآن فاقد آن است.
[1]
5) «قصّه يوسف، بهترين قصّه و داراى شيواترين بيان به سبب وحى شدن آن
از سوى خداوند:
نحن نقصّ عليك أحسن القصص بمآ أوحينآ إليك هذا القرءان وإن كنت
من قبله لمن الغفلين.
يوسف (12) 3
احصار
احصار در لغت به معناى باز داشته شدن از كارى به جهت بيمارى يا دشمن
است [6] و در اصطلاح فقه، منع شدن محرم از
اتمام حج يا عمره به سبب ترس از دشمن يا بيمارى است.
[7] برخى از فقهاى اماميه اصطلاح احصار را در خصوص مانع درونى مانند
بيمارى و صدّ را در خصوص موانع بيرونى مانند جلوگيرى از دشمن به كار مىبرند. [8]
[2] در تعيين مصداق (احسنالقصص) دو نظريّه مطرح است: 1. قرآن؛ 2.
قصّه يوسف (مجمعالبيان، ذيل آيه) برداشت براساس نظريّه اول است.
[3] براساس اينكه مصداق (احسنالقصص) قصّه يوسف باشد، برداشت فوق
صحيح است. (مجمعالبيان، ذيل آيه)
[4] مصداق «احسن القصص» مىتواند سوره يوسف باشد. «القصّ» مصدر
«نقصّ» به معناى بازگو كردن و بيان كردن است (لسانالعرب) چنانچه «قصص» مصدر
باشد، «احسنالقصص» مفعول مطلق مىشود و بيانگر كيفيّت بازگو كردن خواهد بود.