ابن زبعرى، ابوسعد، عبدالله بن زبعرى از قريش، تيره بنى سهم و از
شاعران بلند آوازه است. [1]
ذيل آيه 224 شعراء (26) كه در نكوهش شاعران است، شامل وى دانسته شده است. [2] براساس نقلى، انسان مجادلهگر در آيه
54 كهف (18) همو است. [3]
برخى ذيل آيه 8 فرقان (25) وى را از مصاديق «الظالمون» دانستهاند. [4] گفته شده: آيه 101 سوره انبياء (21)
نيز درباره او نازل شده است. [5]
ابنسَبيل
ابنسبيل در لغت به معناى رهگذر، رهرو و مسافر است و در اصطلاح به
مسافرى گفته مىشود كه در راه مانده و زاد و توشه مسافرت ندارد. [6]
احسان به ابنسبيل
1) لزوم احسان به ابنسبيل:
... و بالولدين احسنا ... و ابن السبيل ....
نساء (4) 36
2) لزوم احسان به ابنسبيل براى اطاعت از خداوند و به دور از تكبّر و
فخرفروشى:
واعبدُوا اللّه و لاتشركوا به شيا ... و بالولدين احسنا ... و
ابن السبيل ... انّ اللَّه لايحبّ من كان مختالا فخورا.[7]
نساء (4) 36
3) احسان به ابنسبيل، زمينه جلب محبّت الهى:
... و بالولدين احسنا ... و ابن السبيل ... انّ اللَّه لايحبّ من
كان مختالا فخورا.[8]
نساء (4) 36
موانع احسان به ابنسبيل
1. بخل
4) بخلورزى از موانع احسان به ابنسبيل:
و اعبدوا اللَّه و لاتشركوا به شيئا و بالولدين احسنا ... و ابن
السبيل ... انّ اللَّه لايحبّ من كان مختالا فخورا* الّذين يبخلون ويأمرون النّاس بالبخل ويكتمون مآ ءاتهم اللّه من
فضله ....
نساء (4) 36 و 37
2. تفاخر
5) تفاخر، از موانع احسان به در راهماندگان:
و اعبدوا اللَّه و لاتشركوا به شيئا و بالولدين احسنا ... و ابن
السبيل ... انّ اللَّه لايحبّ من كان
[1] الاصابه، ج 4، ص 76 و 77؛ الاستيعاب، ج 3، ص 36.
[7] جمله «و اعبدواللَّه ...» بيان توحيد عملى است براى همين، پس
از آن جمله تعليليه «ان اللَّه لايحبّ ...» آمده تا بفهماند بخيل و رياكار كه در
آيه 37 و 38 ذكر شده شرك عملى دارند. (الميزان، ذيل آيه) نتيجه اين كه احسان به
ابن سبيل اگر در جهت رضاى خداوند باشد توحيد عملى است و گرنه شرك عملى خواهد بود.
[8] مفهوم «انّ اللَّه لايُحبّ من كان مُختالًا فخوراً» اين است
كه خداوند، غيرمتكبّر و غيرفخرفروش را دوست دارد كه به قرينه مقابله، مقصود،
احسانكننده است.