ابريشم---) حرير

ابريق‌

ابريق، مفرد «اباريق» است و برخى آن را معرّب آبريز (آفتابه فلزى يا مسى) دانسته‌اند. [1] بعضى گفته‌اند: «ابريق» از مادّه «برق» و به جهت درخشندگى رنگ آن به ابريق نامگذارى شده است. [2] طبرسى (ره) مى‌نويسد: اباريق، به ظرف‌هايى گفته مى‌شود كه داراى لوله و دسته است و به سبب رنگ روشن آن برق مى‌زند. [3]

1) پذيرايى از مقرّبان با شراب بهشتى در ظرف‌هايى بسيار درخشنده:

أولئك المقرّبون‌* فى جنَّت النّعيم‌* يطوف عليهم ولدن مّخلّدون‌* بأكواب و أباريق و كأس مّن مّعين.

واقعه (56) 11 و 12 و 17 و 18

ابقى---) باقى‌

ابلاغ---) تبليغ‌

ابليس‌

ابليس شيطان بزرگ از جنّيان‌ [4] و آفريده شده از آتش است‌ [5] كه عامل اخراج آدم (ع) و حوا (ع) از بهشت گرديد. [6] ابليس برگرفته از مادّه (ب- ل- س) است. ابلاس به معناى يأس است و ابليس را به جهت مأيوس شدن وى از رحمت الهى بدين نام خوانده شد. [7] در اين عنوان از آيات مشتمل بر واژه «ابليس» استفاده شده. همچنين است واژه «شيطان» اگر به قرينه سياق و ... منظور از آن ابليس باشد.

اهمّ عناوين: ابليس و آدم (ع)، ادعاهاى ابليس، استكبار ابليس، اعتراف ابليس، اغواگرى ابليس، دشمنى ابليس، عصيان ابليس.

ابليس از جن‌

2) ابليس، موجودى از جنس جن:

... فسجدوا إلآّ إبليس كان من الجنّ ....

كهف (18) 50

نيز---) همين مدخل، خلقت ابليس‌

[1] لسان‌العرب؛ فرهنگ لاروس.

[2] مفردات راغب؛ مقاييس‌اللغة.

[3] مجمع‌البيان، ج 9- 10، ص 327.

[4] كهف (18) آيه 50.

[5] ص (38) آيه 76.

[6] بقره (2) آيه 36.

[7] صحاح‌اللغة؛ مقاييس‌اللغة.