صبر نقيض جزع[1] [/ بىتابى]
و در لغت به سه معنا آمده است: 1. حبس و نگهدارى. 2. قسمت بالاى يك چيز. 3. نوعى
از سنگ سخت.[2] به عبارت ديگر: صبر عبارت است از
امساك در تنگناها و خويشتندارى به مقتضاى عقل و شرع يا حبس نفس از چيزى كه عقل و
شرع حبس نفس از آن را اقتضا كند.[3] در اين مدخل همين معناى اخير مقصود است و از «صبر» و مشتقّات آن و مشتقّات «جزع» استفاده شده است.
اهمّ عناوين: آثار صبر، صابران، عوامل صبر و موارد صبر.
[4] . امر به استعانت به صبر براى اين است كه صبر ملاك هدايت است و
به واسطه آن پيروى از حق آسان مىشود. (تفسير التحريروالتنوير، ج 1، جزء 1، ص 477)
[5] . طبق يك احتمال «الزّور» به معناى لهو باطل مانند غنا و امثال
آن و مقصود از «لايشهدون الزّور» اين است كه در مجالس باطل حضور نمىيابند.
(الميزان، ج 15، ص 244)