57. سوگند خدا به صبح و هنگام بالا آمدن خورشيد براى تأكيد بر قطع
نشدن ارتباط او با پيامبر صلى الله عليه و آله:
وَ الضُّحى ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى.
ضحى (93) 1 و 3
[1] . برداشت بنا بر اين احتمال است كه «بالغدوّ والآصال» حال از
«ظلالهم» باشد و ذكر اين دو وقت (صبح و عصر) براى اين است كه سايه در اين دو وقت،
بزرگ و زياد مىشود. (انوارالتّنزيل، بيضاوى، ج 3، ص 324)
[2] . «سفر الصّبح و أسفر» يعنى صبح روشن شده است. (لسانالعرب، ج
6، ص 278، «سفر»)
[3] . «تنفّس الصّبح» يعنى صبح گسترش يافت تا حدّى كه روز كاملًا
آشكار شد. «والصّبح إذا تنفّس» زمانى است كه روز بالا آمده بهگونهاى كه روز
كاملًا روشن و آشكار شده باشد. (لسانالعرب، ج 14، ص 236، «نفس»)
[4] . طبق يك قول، مقصود از «ضحاها» زمانى است كهآفتاب طلوع
مىكند و بالا مىآيد. (الكشّاف، ج 4، ص 758-/ 765)
[5] . برداشت بنا بر اين احتمال است كه ضمير «إنّها» به «سقر»
برگردد. (الميزان، ج 20، ص 94)