بنا به آيه 94 سوره كهف، مردم از ذوالقرنين خواستند كه ميان آنان و
قوم «يأجوج و مأجوج» سدّى استوار كند و ذوالقرنين به فرمان خداوند [با استفاده از پارههاى آهن] ميان دو كوه، سدّى احداث كرد.[5] اين سدّ به نامهاى سدّ اسكندر و سدّ يأجوج و مأجوج[6] نيز خوانده مىشود. در اين مدخل از
واژههاى «سدّ» و
«ردم» استفاده شده است.
استحكام سدّ ذوالقرنين
1. ناتوانى يأجوج و مأجوج، از ايجاد رخنه و نقب در سدّ ذوالقرنين به
سبب استحكام آن:
قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ
[1] . مراد از «لأوضعوا خلالكم» سرعت گرفتن در نفوذ بين شما
[مؤمنان] با فساد، تباهى و سخنچينى است. (مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 55؛ الكشاف، ج
2، ص 276)
[2] . آيه «لو خرجوا فيكم ...» در مقام تعليل براى «كره اللّه
انبعاثهم» است. (الميزان، ج 9، ص 290)
[3] . بنا بر احتمالى، مراد از «حمّالة الحطب» اين است كه زن
ابولهب بين مردم سخنچينى مىكرد و آتش دشمنى را ميان آنان شعلهور مىساخت.
(مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 852؛ الكشاف، ج 4، ص 815)
[4] . علامت نهادن بر بينى كه مايه جمال است و اطلاقخرطوم بر آن،
بيانگر نهايت خوارى و ذلّت است. (الكشّاف، ج 4، ص 588؛ روحالمعانى، ج 16، جزء 29،
ص 48-/ 49)