[1] . محتمل است «ضياءً» حال باشد، نه مفعول دوم. (اعرابالقرآن،
درويش، ج 4، ص 208) بنا بر اين با توجّه به عطف «والقمر نوراً»، كلمه «نوراً» حال
و «جعل» به سبب يك مفعولى شدن به معناى خلق است
[2] . مىتوان «حسباناً» را حال دانست، نه مفعول دوم براى «جعل».
(اعرابالقرآن، درويش، ج 3، ص 176)
[3] . بنا بر قولى «أنبتها نباتا حسناً» يعنى «خلقتش» را متعادل
آفريد. (مجمعالبيان، ج 1-/ 2، ص 739)