484. كافران، نفىكننده خير بودن دين اسلام، براى پيروان آن،:
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا
... لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ
يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ.[1]
احقاف (46) 11
خير/ اسماوصفات
خير، مقابل شرّ،[2] به معناى خوبى[3] و چيزى است كه مورد رغبت و خواسته همگان باشد[4] اين واژه از اوصاف كماليّه الهى[5] كه چهار بار در سورههاى يوسف (12)
64؛ كهف (18) 44؛ طه (20) 73؛ نمل (27) 59 آمده است.
نيز--) خدا، خير بودن خدا
خيرالحافظين/ اسماوصفات
خيرالحافظين از اسما و صفات خداوند و به معناى بهترين نگهدارندگان
و نگهبانان است و يك بار در سوره يوسف (12) 64 آمده است.[6]
نيز--) خدا، حفاظتهاى خدا
خيرالحاكمين/ اسماوصفات
خيرالحاكمين از اسما و صفات الهى و به معناى بهترين داوران و
فرمانروايان است و سه بار در سورههاى اعراف (7) 87؛ يونس (10) 109 و يوسف (12) 80
آمده است.[7]
خيرالرّاحمين/ اسماوصفات
خيرالرّاحمين از اسما و صفات الهى به معناى بهترين مهربانان است و
دو بار در سوره مؤمنون (23) آيات 109 و 118 آمده است.[8]
نيز--) رحمت، رحمت خدا
خيرالرّازقين/ اسماوصفات
خيرالرّازقين از اسما و صفات الهى و به معناى بهترين روزىدهندگان
است و پنج بار در سوره مائده (5) 114، حجّ (22) 58، مؤمنون (23) 73، سبأ (34) 39 و
جمعه (62) 11 آمده است.[9]
نيز--) رزق
خيرالغافرين/ اسماوصفات
خيرالغافرين از اسما و صفات الهى و به معناى بهترين آمرزندگان است
و يك بار در سوره اعراف (7) 155 آمده است.[10]
نيز--) مغفرت
[1] . مقصود از خير در آيه، چيزى است كه محمّد صلى الله عليه و آله
به آندعوت مىكرد. (مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 129)