اصل حلق به معناى عضو معروف (گلو) است و سپس در بريدن و كوتاه كردن
مو به كار رفته است[1]
و در اينجا معناى اصطلاحى آن، كه تراشيدن سر و از اعمال حج و عمره است، مقصود
مىباشد و از واژه «حلق»
استفاده شده است.
احكام حلق
1. حرمت تراشيدن سر (حلق) بر مُحْرِم محصور، قبل از ذبح قربانى در
جايگاه خودش:
[2] . طبق مذهب شيعه اماميّه، محلّ قربانى براى حاجى محصور بر اثر
بيمارى، حرم و براى محصور بر اثر جلوگيرى دشمن، مكانى است كه محصور شده؛ چنانكه
رسول خدا صلى الله عليه و آله در سال حديبيّه، قربانى خود را در همان محلّ نحر كرد
با اينكه بنا بر قولى، حديبيّه جزء حرم نيست. (مجمعالبيان، ج 1-/ 2، ص 519)
[3] . امام صادق عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل
كردهاند: حاجى نمىتواند مُحِلّ بشود، به دليل قربانى كه همراه اوست، زيرا خداوند
فرمود: لاتحلقوا رءوسكم (الكافى، ج 4، ص 249، ح 6؛ عللالشّرايع، ج 2، ص 414، ح 3)
و در تفسير جمله «حتّى يبلغ الهدى محلّه» گفته شده: تا اينكه قربانى [اگر شتر
است] نحر يا [اگر شتر نيست] ذبح شود. (مجمعالبيان، ج 1-/ 2، ص 519)
[4] . مقصود از مريض، به قرينه «أو به أذى من رأسه» مرضىاست كه
مداواى آن در گرو تراشيدن سر باشد. منظور از «به أذى» آزارى است كه از غير ناحيه
مرض، همانند وجود حشرات در موهاى مُحْرِم باشد. (الميزان، ج 2، ص 76)