حكيم، از صفات خداوند است[2] و اطلاق آن بر پروردگار، به دليل علم او به حقايق اشيا و پديد
آوردن آنها در كمال استوارى است.[3] اين صفت الهى در آيات ذيل آمده است: بقره (2) 32 و 129 و 209 و
220 و 228 و 240 و 260؛ آلعمران (3) 6 و 18 و 58 و 62 و 126؛ نساء (4) 11 و 17 و
24 و 26 و 56 و 92 و 104 و 111 و 130 و 158 و 165 و 170؛ مائده (5) 38 و 118؛
انعام (6) 18 و 73 و 83 و 128 و 139؛ انفال (8) 10 و 49 و 63 و 67 و 71؛ توبه (9)
15 و 28 و 40 و 60 و 71 و 97 و 106 و 110؛ يونس (10) 1؛ هود (11) 1؛ يوسف (12) 6 و
83 و 100؛ ابراهيم (14) 4؛ حجر (15) 25؛ نحل (16) 60؛ حج (22) 52؛ نور (24) 10 و
18 و 58 و 59؛ نمل (27) 6 و 9؛ عنكبوت (29) 26 و 42؛ روم (30) 27؛ لقمان (31) 2 و
9 و 27؛ احزاب (33) 1؛ سبأ (34) 1 و 27؛ فاطر (35) 2؛ يس (36) 2؛ زمر (39) 1؛ غافر
(40) 8؛ فصلت (41) 42؛ شورى (42) 3 و 51؛ زخرف (43) 4 و 84؛ دخان (44) 4؛ جاثيه
(45) 2 و 37؛ احقاف (46) 2؛ فتح (48) 4 و 7 و 19؛ حجرات (49) 8؛ ذاريات (51) 30؛
حديد (57) 1؛ حشر (59) 1 و 24؛ ممتحنه (60) 5 و 10؛ صف (61) 1؛ جمعه (62) 1 و 3؛
تغابن (64) 18؛ تحريم (66) 2؛ انسان (76) 30.
نيز--) حكمت، حكمت خدا
حكيم بن حارث
حكيم بن حارث (حرث) طائفى،[4] بنا به نقل برخى مفسّران، به همراه خانوادهاش به مدينه هجرت كرد
و در آنجا وفات يافت و آيه 234 بقره (2) در پى سؤال برخى از پيامبراكرم صلى الله
عليه و آله در مورد تكليف زوجهاش نازل گرديد و به زنان بيوه اجازه داده شد كه با
نگاه داشتن عدّه، در صورت تمايل، ازدواج نمايند.[5]
[1] . منظور از «كرّة» در آيه ياد شده دستيابى دوباره بنى اسرائيل
به دولت و حكومت است. (مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 615)
[2] . روح الارواح فى شرح اسماء الملك الفتّاح، ص 398؛ التّبيان، ج
1، ص 142؛ مجمعالبيان، ج 1-/ 2، ص 183