خداوند حفيظ است يعنى چيزى هر چند به اندازه مثقال ذرّهاى در
آسمان و زمين باشد از حفظ او مخفى نيست و او حافظ اعمال خير و شرّ بندگان و حافظ
آسمانها و زمين است.[1]
اين صفت درباره خدا در سورههاى هود (11) 57، سبأ (34) 21 و شورى (42) 6 آمده
است.
نيز--) خدا، حفاظتهاى خدا
حق/ اسماوصفات
حق، در اصل به معناى مطابقت و موافقت است و به ايجادكننده موجودى
براساس حكمت نيز «حق» گفته مىشود. اطلاق حق بر خداوند متعال از همين جهت است.[2] و نيز از اين جهت كه صاحب حق در
آنچه كه از طريق پيامبرانش فرستاد، و معبودهاى ديگر باطل و فقط او حق است در
پرستش.[3] اين صفت درباره خداوند متعال در
سورهها و آيات انعام (6) 62، يونس (10) 30، كهف (18) 44، طه (20) 114، حج (22) 6
و فصلت (41) 53 آمده است.
نيز--) خدا، حقّانيّت خدا و حق
حق
حق، نقيض باطل و به معناى وجوب و ثبوت[4] و در اصل به معناى مطابقت و موافقت است و در موارد مختلف به كار
مىرود: 1. ايجادكننده چيزى بر اساس حكمت؛ 2. شىء ايجاد شده بر اساس حكمت؛ 3. اعتقاد
به چيزى آنگونه كه هست؛ 4. فعل و سخنى كه به اندازه و به موقع باشد.[5] در اين مدخل، هر سه معناى اخير
مورد نظر بوده كه از واژه «حق»، «الحاد»،
«يلحدون»، «تعدلوا» و ... استفاده شده است.
اهمّ عناوين: اعراض از حق، پيروزى حق، تكذيب حق، حقستيزى، حقطلبى، حق
و باطل، شناخت حق، كتمان حق و موارد حق.
ابلاغ حق
1. پيامبر صلى الله عليه و آله، مأمور ابلاغ ظهور حق:
وَ قُلْ جاءَ الْحَقُ ....
اسراء (17) 81
وَ قُلْ جاءَ الْحَقُ ....
سبأ (34) 49
2. پيامبر صلى الله عليه و آله، مأمور ابلاغ و بيان حق، براى مردم و
آزاد گذاشتن آنان در انتخاب آن: