چوب، مادّهاى سخت است كه ريشه، ساقه و شاخه درخت را تشكيل مىدهد
و آن را براى سوزاندن يا ساختن اشيا به كار مىبرند.[1] در اين مدخل از واژههاى «خشب»، «شجر»،
«منسأه» و «الواح» استفاده شده است.
تشبيه به چوب
1. تشبيه منافقان، در بىعقلى و نفهمى، به چوب توخالى:
[2] . در اين آيه، منافقان از نظر بىعقلى و نافهمى به
چوبهاىپوسيده توخالى تشبيه شدهاند. (مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 440)
[3] . مقصود از «دابّة الأرض» موريانه است. (مجمعالبيان، ج 7-/ 8،
ص 600؛ الميزان، ج 16، ص 363) از اينكه موريانه، عصاى او را خورده، معلوم مىشود
عصا از چوب بوده است
[4] . مقصود از «الشّجر الأخضر»، دو نوع آتشزنه به نام «مرخ» و
«عفار» است. (مجمعالبيان، ج 7-/ 8، ص 679)
(5) . مقصود از «شجرتها» درختهايى است كه از
آنها بهصورت آتشزنه استفاده مىشده است؛ از قبيل «مَرخ»، «عَفار»، «عُشَر» و
«كَلْخ». پيدايش آتش از چوب مرده، دليلى بر امكان معاد و آفرينش مجدّد انسانها
است. (تفسير التحريروالتنوير، ج 13، جزء 27، ص 323-/ 324)