88 آب كشيدن كاروان مصر از چاه باعث رهايى يوسف (ع) از آن:
و جاءت سيّارة فأرسلوا واردهم فأدلى دلوه قال يبشرى هذا غلم ....
يوسف (12) 19
89 آب كشيدن موسى (ع) براى گوسفندان شعيب (ع):
و لمّا ورد ماء مدين وجد عليه أمّة من النّاس يسقون و وجد من دونهم امرأتين تذودان ... حتّى يصدرالرّعاء ...* فسقى لهما ....
قصص (28) 23 و 24
آب گوارا
90 آميخته نشدن آبهاى گوارا با آبهاى شور درياها در عين مجاور بودن، از نشانههاى خدا:
و هو الّذى مرج البحرين هذا عذب فرات و هذا ملح أجاج و جعل بينهما برزخا و حجرا محجورا. [1]
فرقان (25) 53
... و جعل بين البحرين حاجزا أءله مع اللَّه .... [2]
نمل (27) 61
مرج البحرين يلتقيان* بينهما برزخ لايبغيان.
رحمن (55) 19 و 20
91 توجّه به منافع و گوارايى آب دريا، زمينه شكر خدا:
و ما يستوى البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح أجاج و من كلّ تأكلون لحما طريّا ... و لعلّكم تشكرون.
فاطر (35) 12
92 خدا، پديدآورنده آب گوارا:
قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورا فمن يأتيكم بماء معين.
ملك (67) 30
... و أسقينكم ماء فراتا.
مرسلات (77) 27
93 منّت خدا بر انسان براى سيراب كردن وى با آب گوارا:
94 نقش كوهها در تأمين آب گوارا:
و جعلنا فيها روسى شمخت و أسقينكم ماء فراتا. [3]
آب، مايه حيات---) همين مدخل، نقش آب، حيات
آب و آبادانى---) همين مدخل، نقش آب، آبادانى
آب و آتش
95 پديد آمدن آتش از درختهاى سرسبز و واجد آب، از نشانههاى قدرت الهى:
الّذى جعل لكم مّن الشّجر الأخضر نارا .... [4]
يس (36) 80
96 آتش گرفتن آب دريا، از نشانههاى قيامت:
و البحر المسجور. [5]
طور (52) 6
[1] فرات به معناى نهايت عذوبت (پاكيزگى و سردى) است. (لسانالعرب)
[2] منظور از «بحرين» به قرينه فرقان/ 53 مىتواند دو آب شور و شيرين دريا باشد.
[3] بنابراين احتمال كه ذكر «أسقينكم» پس از «روسى»، به حقيقت خارجى جارى شدن آبهاى گوارا از كوهها اشاره داشته باشد، مفيد نكته ياد شده است.
[4] مفسران گفتهاند «الشجر الاخضر» درختى بوده كه در عين ترى با به هم سائيده شدن همانند سنگ چخماق جرقه و آتش توليد مىكرده است. (مجمعالبيان، ذيل آيه)
[5] سجر در لغت به معناى شعله كشيدن آتش است. (مفردات راغب)