قد جاءكم بصائر من ربّكم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها و ما
أنا عليكم بحفيظ.
انعام (6) 104
و لو شاء اللَّه ما أشركوا و ما جعلنك عليهم حفيظا و ما أنت
عليهم بوكيل.
انعام (6) 107
و لوشاء ربّك لأمن من فى الأرض كلّهم جميعا أفأنت تكره الناس
حتّى يكونوا مؤمنين.
يونس (10) 99
قل يأيّها الناس قد جاءكم الحقّ من ربّكم فمن اهتدى فانّما
يهتدى لنفسه و من ضلّ
[1] آنچه در آزادى انتخاب دين مطرح است به اصل انتخاب دين مربوط
مىشود؛ امّا اگر كسى دين اسلام را پذيرفت و بعد از آن برگشت (ارتداد)، اسلام
اينگونه آزادى را به رسميت نمىشناسد و با آن مبارزه و مقابله مىكند. روشن است
كه آزاد بودن انسانها در انتخاب دليل بر صحّت و حقانيّت دين مورد انتخاب نيست
بلكه به معناى عدم اجبار و اكراه انسانها بر قبول اعتقاد اسلام است نظير آنچه كه
براى كافران ذمّى مقرر شده است.
[2] طبق شأن نزول و يكى از احتمالات معنايى در آيه، مقصود از «لا
اكراه» اكراه بردار نبودن دين است؛ زيرا دين از امور قلبى است و اكراه در امور
قلبى امكانپذير نيست. (مجمعالبيان، ذيل آيه؛ الميزان، ذيل آيه)
[3] حصر موجود در اين آيه و امثال آن بر اين دلالت مىكند كه
رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در پيام الهى، فقط ابلاغ آن است و نه وادار كردن
مردم به پذيرش آن.
[4] از جمله احتمالات درباره «حفيظ»، مراقبت قهرآميز براى وا
داشتن مردم به پذيرش دين است.
[5] «وكيل» به معناى متولّى امر، حافظ و كفيل (مفردات راغب)، و مقصود
از آن، نفى اجبار مردم به پذيرفتن دين است.