responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 469

وى مدّتى از سال، مجاور كوه «حرا» مى‌شد، تنها من او را مشاهده مى‌كردم و كسى جز من او را نمى‌ديد.

در آن روز غير از خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله خانه‌اى كه اسلام در آن راه يافته باشد وجود نداشت؛ تنها خانه آن حضرت بود كه او و خديجه و من نفر سوّم آنها، اسلام را پذيرفته بوديم، من نور وحى و رسالت را مى‌ديدم و نسيم نبوّت را استشمام مى‌كردم. من به هنگام نزول وحى بر محمّد صلى الله عليه و آله صداى ناله شيطان را شنيدم! از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدم: اين ناله چيست؟ فرمود: «اين شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديده، تو آنچه را كه من مى‌شنوم، مى‌شنوى و آنچه را كه من مى‌بينم مى‌بينى! تنها فرق ميان من و تو اين است كه تو پيامبر نيستى، بلكه وزير منى و بر طريق و جاده خير قرار دارى».

من همراه او بودم- درود خدا بر او باد- هنگامى كه سران قريش نزد وى آمدند؛ گفتند: «اى محمّد! تو ادّعاى بزرگى كرده‌اى، ادّعايى كه هيچ كدام از پدران و خاندانت چنين ادّعايى نكرده‌اند، ما از تو يك معجزه مى‌خواهيم اگر پاسخ مثبت دهى و آن را به انجام برسانى مى‌دانيم كه تو نبى و پيامبر هستى و اگر انجام ندهى بر ما روشن مى‌شود كه ساحر و دروغگويى».

پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: «خواسته شما چيست؟».

گفتند: «اين درخت را صدا بزنى كه از ريشه برآمده، جلو آيد و پيش رويت بايستد!»

فرمود: «خداوند بر همه چيز تواناست، اگر خداوند اين عمل را انجام دهد آيا ايمان مى‌آوريد؟ و به حق گواهى مى‌دهيد؟

گفتند: «بلى».

فرمود: بزودى آنچه را مى‌خواهيد به شما ارائه خواهم داد و مى‌دانم كه شما به سوى خير و نيكى باز نخواهيد گشت و در ميان شما كسى قرار دارد كه در درون چاه (بدر) افكنده خواهد شد و نيز كسى است كه (نبرد) احزاب را به راه خواهد انداخت!

سپس صدا زد: «اى درخت! اگر به خدا و روز واپسين ايمان دارى و مى‌دانى كه من پيامبر خدا هستم، از ريشه از زمين بيرون آى و نزد من آى و به فرمان خداوند پيش روى من بايست»! سوگند به كسى كه او رابه حق مبعوث ساخت، درخت با ريشه‌هايش از زمين كنده شد، پيش آمد و به شدّت صدا مى‌كرد، همچون پرندگان به هنگامى كه بال مى‌زنند و صدايى از به هم خوردن پرهايش در هوا پراكنده مى‌شود، تا آن كه پيش آمد و در جلوى رسول خدا صلى الله عليه و آله ايستاد! و شاخه‌هايش همچون بالهاى پرندگان به هم مى‌خورد، شاخه بلند خود را بر روى پيامبر صلى الله عليه و آله و بعضى از آنها را بر دوش من افكند و من در جانب راست آن حضرت بودم. امّا قريش هنگامى كه اين وضع را مشاهده كردند از روى كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده! نصفش پيشتر آيد و نصف ديگرش در جاى خود باقى بماند».

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمان داد: نيمه‌اى از آن با وضعى شگفت آور و صدايى شديد به پيامبر نزديك شد

نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 469
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست