«امروز بر دهانشان مهر مىنهيم» [1] و به سخن
گفتنشان پايان مىدهيم.
به هر حال كمترين آشنايى با معناى اين واژه در ادبيات عرب و ريشه اصلى اين لغت
و مشتقات و موارد استعمال آن به وضوح اين معنا را اثبات مىكند كه كلمه خاتَمَ النَّبِييّنَ هيچ معنايى جز پايان دهنده پيامبران نمىتواند داشته باشد.
سؤال دوم
ايراد سست ديگرى نيز در اينجا از سوى بعضى از ناآگاهان، مطرح شده و آن اينكه
قرآن مىگويد: پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پايان دهنده نَبِيّين است، و
نمىگويد پايان دهنده رسولان و ممكن است سلسله انبياء با ظهور او پايان يابد ولى
سلسله رسولان پايان نيابد.
پاسخ
درست است كه نبى به معناى هر پيامبرى است كه از سوى خداوند به او وحى مىرسد،
خواه مأمور به تبليغ باشد يا نه، كتاب آسمانى داشته باشد يا نه؛ ولى رسول پيامبرى
است كه مأمور به ابلاغ است و اين سخن درست به اين مىماند كه بگوييم فلانى از
سرزمين حجاز بيرون رفت، مسلماً چنين كسى از مكه نيز بيرون رفته است، اما اگر
بگوييم كسى در مكه نيست ممكن است در نقطه ديگرى از حجاز باشد، بنابراين اگر پيامبر
صلى الله عليه و آله خاتم مرسلين بود ممكن بود خاتم انبياء نباشد، ولى هنگامى كه
آيه مىفرمايد او خاتم انبياء است مسلماً خاتم رسولان نيز خواهد بود.