تعبير به «تَجْهَلُون» به صورت فعل مضارع كه معمولًا دليل بر استمرار است نشان مىدهد كه «جهل
مستمر» سرچشمه شرك و بتپرستى بوده است، و در حقيقت سه نوع جهل دست به دست هم
مىدهد و اين پديده را به وجود مىآورد: جهل نسبت به خداوند و اينكه هيچگونه
همتا و شبيه مانند نمىتواند داشته باشد، و جهل انسان نسبت به مقام خودش، انسانى
كه برتر از همه مخلوقات الهى و گل سرسبد آفرينش است، و جهل نسبت به جهان طبيعت و
بىارزش بودن جمادات در برابر موجودى همچون انسان.
راستى چگونه ممكن است انسان قطعه سنگى را از كوه جدا كند قسمتى از آن را
پلههاى منزل خود كند، و دائماً زير پاى او باشد، و قسمت ديگرى را به صورت بت
بتراشد كه در مقابل آن به خاك بيفتد و حل مشكلات بزرگ را از او بخواهد، اين جهل
نيست؟! [1]
اى پيغمبر! مؤمنان را به جنگ با دشمن تحريص كن، اگر بيست نفر با استقامت از
شما باشند بر دويست نفر غلبه مىكنند، و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از كسانى كه
كافرند غالب مىگردند! چرا كه آنها گروهى هستند جاهل و نادان» (انفال 65)
[1]. اميرمؤمنان عليه السلام
مىفرمايد: «الجاهِل لا يَرتْدَعُ، وبِالْمُواعظِ لا
يَنْتَفَغ؛ جاهل را از راهى كه مىرود بازگشتى نيست و
از موعظهها بهره نمىگيرد» (غرر الحكم، جلد 1، صفحه 68)- امام صادق عليه السلام
فرمود «لَيْسَ بَين الايمان والْكُفْر اّلاقلّة
العَقْل؛ ميان ايمان و كفر فاصلهاى جز جهل و كم عقلى
نيست»! (اصول كافى، جلد 1، صفحه 28).