تودههاى مردم چيز عجيبى نيست، آنها تودههاى جمعيت را نخست از تمام طرق معرفت
باز مىدارند و حجابى در ميان آنان و حقايق ايجاد مىكنند، تا همه را به فراموشى
بسپارند و از آن بحث نكنند، سپس آنچه از مسائل مورد نظرشان است به افكار آنان القا
مىكنند تا فكر آنها بر طبق اين شكل گيرد، و بعد از اين استخفاف گروه مردم كار
آسانى است، و حكومت بر آنها نرم و راحت، و به هر سو بخواهند آنان را حركت مىدهند. [1]
ولى جالب اين است كه قرآن در پايان آيه مىگويد: اگر قوم فرعون در برابر اين
تبليغات تسليم شدند و اطاعتش كردند به خاطر اين بود كه قوم گنهكار و فاسقى بودند،
اشاره به اينكه افراد مؤمن و با هدف و آگاه هرگز چنين شستشوى مغزى نمىشوند، اين
فسق و گناه است كه زمينهها را براى اينگونه تبليغات بىاساس آماده مىسازد.
و به تعبير ديگر «نفس اماره» از درون، و «وسوسههاى شيطانى» امثال فرعون از
برون، دست به دست هم مىدهند و چهره حقيقت را مىپوشانند.
توضيحات:
* ابعاد گسترده تبليغات در پرده پوشى بر حقايق
اين مسأله در عصر و زمان ما واضحتر از آن است كه نياز به بحث و گفتگو داشته
باشد و در گذشته نيز چندان مخفى نبوده است.
جبارانى كه مىخواستند خود و حكومت خود را بر مردم تحميل كنند به انواع وسائل
تبليغاتى براى شستشوى مغزى مردم دست مىزدند، از مكتب خانههاى قديم گرفته، تا
محراب و منبر، و از داستانهايى كه افسانه سرايان در قهوه خانهها مىگفتند گرفته
تا كتابهاى علمى!
خلاصه از تحريف تاريخ، و اشعار شعراى ثناخوان و مداح، و مراكز مورد تقديس و
احترام مردم، و از ساختن افسانههاى دروغين و كرامتها و