در بحث گذشته سخن از بسته شدن درهاى منابع شناخت و طرق معرفت و انواع آگاهىها
به روى انسان بطور اجمالى بود.
ولى اكنون سخن از «عوامل و علل» اين پديده دردناك است، پديدهاى كه مىتواند انسان را تا
سرحد يك چار پا يا كمتر از آن سقوط دهد.
سخن در اين است كه چه امورى سبب مىشود كه بر دل انسان زنگار نشيند، گوش و
جانش سنگين شود، چشم قلبش نابينا گردد، ترازوى سنجش عقلش توازن خود را از دست دهد،
و سرانجام حق را نبيند يا وارونه ببيند؟!
در قرآن مجيد اين مسأله مهم در آيات فراوانى تعقيب شده، و عوامل اصلى اين معنا
تبيين گشته است كه در يك گروهبندى ساده مىتوان آن را در سه گروه خلاصه كرد:
1- صفات و كيفيات روحى و اخلاقى كه حجاب ديده جان
مىشود.
2- اعمال و كارهايى كه آيينه دل را تاريك مىسازد.
3- عوامل بيرونى كه روى فكر و عقل و عواطف و
فطرت انسان اثر مىگذارد و پرده بر آن مىافكند.
هريك از اين عناوين سه گانه را جداگانه مورد بحث قرار مىدهيم (و مؤكّداً
يادآور مىشويم مواردى مطرح مىشود كه در آيات قرآن منعكس است و به وضوح به آن
اشاره شده).
***
الف- صفاتى كه مانع شناخت است
اين صفات كه گاهى صريحاً و گاهى با اشاره در آيات قرآن روى آن تكيه شده است
عبارت است از: