اين تعبير نيز دقيقاً به وقوع پيوست و چون نشانههاى صدق و راستى و آگاهى و
هوشيارى در آن نمايان بود سبب آزادى يوسف و رسيدن او به مقام خزانه دارى مصر، و
سپس حكومت او بر كل اين كشور پهناور و آباد گرديد.
***
نتيجه
از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مىشود كه قسمتى از رؤياها ممكن است منبعى
براى درك پارهاى از حقايق گردد، و يا به تعبير ديگر امكان دارد مسأله كشف و شهود
در رؤيا تحقق يابد و نه در بيدارى فقط اينگونه رؤياها طبق آيات فوق بر سه گونه
است:
1- بعضى عيناً و بدون هيچگونه تغييرى در بيدارى رخ مىدهد، مانند رؤياى
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در مورد زيارت خانه خدا كه در سوره فتح آمده
است.
2- خوابهايى كه به صورت تعبير تحقق مىيابد، يعنى حتماً نيازمند به تفسير
است، تفسيرى كه جز معبِّر آگاه، از آن با خبر نيست (مانند رؤياهاى چهارگانه يوسف و
سلطان مصر و زندانيان كه همه در سوره يوسف منعكس است).
3- رؤياهاى كه جنبه حكم و فرمان دارد و نوعى از وحى در حالت خواب محسوب مىشود
(مانند رؤياى ابراهيم عليه السلام).
ولى مفهوم اين سخن آن نيست كه هر خوابى مىتواند به عنوان شكف و شهود تلقى
شود، بلكه بسيارى از رؤياها مصداق همان
«أَضُغاثُ أَحْلام» (خوابهاى پريشان) و فاقد
تعبير، رؤياهايى كه نتيجه فعاليت نيروى توهم و يا محروميّتها و ناكامىها و
ناراحتىهاست.
[سؤال و پاسخ]
سئوال؟
در اينجا ممكن است سئوال كنند كه آيا ارتباط رؤياها با حوادث آينده مىتوان