«لَوْلا تَكْثِيْرٌ فى كَلامِكُمْ وَ
تَمْرِيْجٌ فِى قُلُوبِكُمْ لَرأَيْتُمْ ما أَرَى وَلَسَمِعْتُمْ ما أَسْمَع؛ اگر زياده روى در سخنان شما و آزادى دلهايتان در برابر
فساد نبود، آنچه را من مىبينم مشاهده مىكرديد، و آنچه را من مىشنوم شما هم
مىشنيديد». [1]
اين احاديث، و احاديث ديگرى از اين قبيل، رابطه مكاشفات روحانى را با ايمان و
يقين روشن مىسازد، و نشان مىدهد با تكامل معنوى انسان امكان دارد اين درك و ديد
براى او حاصل شود درك و ديدى كه اطلاع زيادى از آن نداريم همين اندازه مىدانيم
هست.
***
3- هفت رؤياى صادقه در قرآن مجيد
يكى از شاخههاى شهود و مكاشفه «رؤياهاى صادقه» است يعنى خوابهايى كه به
حقيقت مىپيوندد و درست مطابق واقع مىباشد، چنين خوابهايى را نوعى مكاشفه
مىنامند.
مىدانيم فلاسفه روحى- برخلاف فلاسفه مادى كه خواب و رؤيا را نتيجه مستقيم
كارهاى روزانه يا نتيجه آرزوهاى برآورده نشده يا حاصل ترس و وحشت از امور مختلف
معرفى مىكنند- معتقدند كه خواب و رؤيا بر چند قسم است:
1- خوابهايى كه مربوط به زندگانى گذشته و اميال آرزوهاست.
2- خوابهاى پريشان و نامفهوم كه عرب آن را «أضْغاثُ أَخلام» مىگويد، و نتيجه فعاليت
قوه توهم و خيال است.
3- خوابهايى كه مربوط به آينده مىباشد و پرده از روى اسرارى بر مىدارد، و
يا به تعبير ديگر شهودى است كه در حالت خواب صورت مىگيرد.
فلاسفه مادى هيچ دليلى بر نفى قسم سوّم ندارند، و به عكس مدارك زيادى در