فرمان خود وحى كرديم، تو پيش از اين نمىدانستى كتاب و ايمان چيست (و از
محتواى قرآن آگاه نبودى) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه به وسيله آن هركس از
بندگان خويش را بخواهيم هدايت مىكنيم، و تو مسلّماً به سوى راه مستقيم، هدايت
مىكنى.
8- و ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مىكرديم نفرستاديم.
9- ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان
(شناسايى حق از باطن و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند.
10- ما قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع آن را پاسدارى مىكنيم.
11- ما آيات (و راههاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان كرديم اگر
انديشه كنيد.
12- و خداوند با موسى عليه السلام سخن گفت.
***
شرح مفردات
«وحى» وحى در قرآن مجيد و روايات اسلامى و ادبيات عرب در معانى زيادى به كار رفته
است، ولى اصل «وحى» چنانكه راغب در مفردات مىگويد به معناى «اشاره سريع» است، و به همين جهت به كارهاى سريع وحى گفته
مىشود، و به سخنان رمزى و آميخته با كنايه كه با سرعت رد و بدل مىگردد نيز اين
واژه اطلاق مىگردد كه گاه با اشاره و گاه با كتابت حاصل مىشود، سپس به معارف
الهيّه كه به انبيا و اوليا القا مىگردد واژه وحى اطلاق شده است.
براى وحى اشكال مختلفى است گاه با مشاهده فرشته وحى، و شنيدن سخن او است،
مانند وحىهايى كه وسيله جبرئيل به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل
مىشد.
گاه تنها با شنيدن سخن است بدون مشاهده فرشته مانند چيزى كه موسى عليه السلام
از كلام خدا مىشنيد.