responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 203

[سؤال و پاسخ‌]

سؤال:

در اين‌جا ممكن است سؤالى مطرح شود كه چرا قرآن مجيد صريحاً مى‌گويد:

«وَاللَّهُ اخْرَجَكُم مِن بُطُونِ امَّهاتِكُمْ لا تَعَلمُونَ شَيئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَاْلَابْصارَ وَالافِئْدَةَ؛ خداوند شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى كه هيچ نمى‌دانستيد، و براى شما گوش و چشم و عقل قرارداد» (نحل- 78)

آيا از اين تعبير استفاده نمى‌شود كه چيزى بنام معلومات فطرى وجود ندارد؟؟

پاسخ‌

اولًا در آن لحظه كه انسان از مادر متولّد مى‌شود مسلّماً چيزى نمى‌داند، و حتى معلومات فطرى براى او به صورت فعليت حاصل نيست، بعداً كه خود را شناخت و عقل و تميز پيدا كرد معلومات فطرى بدون نياز به معلّم و استاد و حس و تجربه در او جوانه مى‌زند، والّا چگونه مى‌توان گفت كه انسان همه چيز حتى علم به وجود خودش را از طريق آزمايش و تجربه و مانند آن مى‌فهمد. [1]

ثانياً مگر نمى‌گوييم آيات قرآن يكديگر را تفسير مى‌كنند؟ آياتى كه مى‌گويد خداوند انسان را آفريد و نيك و بد را به او الهام كرد، يا آيين الهى را به صورت يك فطرت در درون جان انسان قرار داد، و آيات ديگرى مانند آن كه در آغاز اين بحث آمد، آيه‌ «وَاللَّهُ اخْرَجَكُم مِنْ بُطُونِ امَّهاتِكُم ...» را تفسير مى‌كند، معلومات فطرى را از آن مستثنا مى‌داند.

سؤال ديگر:

در اين‌جا سؤال ديگرى عكس سؤال اوّل است، و آن اين‌كه قرآن در بسيارى از


[1]. جمله معروفى از «دكارت» نقل شده كه مى‌گويد: «من حتى در وجود خود شك و ترديد داشتم، بعد ديدم مى‌انديشم و از آن فهميدم هستم» جمله‌اى است پر از اشتباه، زيرا كسى كه پمى‌گويد من مى‌انديشم قبلًا به وجود «من» اعتراف كرده و بعد انديشه را شناخته نه اين‌كه اوّل انديشه را شناخته و بعد من را!

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 203
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست