responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 200

2- آيا شناخت فطرى وجود دارد؟

با اين‌كه هركس اجمالًا وجود چنين منبعى را در خود احساس مى‌كند، يعنى يك سلسله پيام‌هاى درونى و الهام‌هاى باطنى و يا به تعبير ديگر ادراكاتى كه نياز به معلّم و استاد ندارد در وجود خود مى‌يابد، ولى با اين حال بعضى فلاسفه (مخصوصاً ماديين) در اصل وجود چنين منبع شناختى ترديد كرده‌اند، و روى هم رفته سه عقيده متفاوت در اين‌جا اظهار شده است:

الف‌- نظريه كسانى كه مى‌گويند: انسان همه معلومات را بدون استثنا در درون جان خود دارد، و آنچه را در اين دنيا ياد مى‌گيرد در حقيقت تذكر و يادآورى آن معلومات است، نه تعليم جديد! اين عقيده است كه از افلاطون و پيروان او نقل شده. [1]

ب- نظريه كسانى كه مى‌گويند: انسان هيچ‌گونه شناخت و معرفت فطرى ندارد، هرچند استعداد و آمادگى براى يادگيرى مسائل مختلف دارد، آنها همه ادراكات فطرى انسان را بازتاب تجربيات، نيازها، و ضرورت‌هاى اجتماعى او مى‌دانند.

«فرويد» روانكاو معروف، «وجدان اخلاقى» را مجموعه منهيات اجتماعى، و تمايلات سركوفته‌اى مى‌داند كه در ضمير مخفى انسان وجود دارد، او مى‌گويد. «وجدان اخلاقى» نماينده يك عمل ذاتى و عميق روح بشرى نيست، بلكه درون بينى ساده منهيات، اجتماعى مى‌باشد نه در تاريخ بشريت، و نه در تاريخ فرد، تصورات ابتدايى خوب و بد وجود ندارد، اين تصورات منحصراً از خارج يعنى محيط اجتماعى منشعب مى‌شوند! [2]


[1]. افلاطون مى‌گويد روح انسان پيش از حلول در بدن، و ورود به دنياى مجازى در عالم مجردات و معقولات بوده، و «مثل» يعنى حقايق را درك نموده، و چون به عالم كون و فساد آمد آن حقايق فراموش شد، اما به كلى محو و نابود نگرديد، اين است كه چون انسان سايه و اشباح، يعنى چيزهايى را كه از «مثل» بهره‌اى دارند مى‌بيند به اندك توجهى حقايق را به ياد مى‌آورد، پس كسب علم و معرفت در واقع تذكر است و اگر يكسره نادان بود و مايه علم در او موجود نبود حصول علم براى او ميسر نمى‌شد (سير حكمت در اروپا جلد 1، صفحه 23، نظرات افلاطون).

[2]. انديشه‌هاى فرويد، صفحه 105، و سرى چه مى‌دانم بيمارى‌هاى روحى، صفحه 64.

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 200
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست