مىگويد: «فقه به معناى آگاهى بر چيزى پنهان به وسيله آگاهى از امر ظاهر و
آشكار است» بنابراين مفهوم آن اخص از مفهوم علم است.
«غَيْب» به طورى كه «ابن منظور» در «لسان العرب» آورده در اصل به معنى «شك» است و به
هر چيزى كه از انسان پنهان باشد نيز اطلاق مىشود (شايد به خاطر اينكه اشيا پنهان
بيشترمورد شك واقع مىشوند) «راغب» در تفسير «يُومنون بالغيب» مىگويد: غيب چيزى است كه
از دايره حس بيرون است و از دسترس عقل ابتدايى نيز خارج مىباشد، و به وسيله اخبار
انبيا شناخته مىشود.
«نفدت» از ماده «نَفَد» (بر وزن حسد) و «نفاد» به طورى كه از لسان العرب و مفردات
استفاده مىشود به معناى فنا و نابودى است، و «منافِد» به كسى گفته مىشود كه در استدلال فوقالعاده
قوى است به طورى كه طرف را كاملًا محكوم مىكند. «انفاد» به معناى خشك شدن آب چاه نيز آمده است.
***
تفسير و جمعبندى
جمعى از مشركان يا اهل كتاب پيوسته از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
درباره «روح» سؤال مىكردند طبقه «آيه نخست» پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم مأمور مىشود كه به آنها
بگويد «روح» از فرمان پروردگار من است، و سپس اضافه كند كه بهره شما از علم بسيار
كم است، لذا توانايى درك حقيقت «روح» را نداريد. [1]
اين اشاره روشنى به محدوديت علم بشر مىباشد، چرا كه روح (بنابر اينكه منظور
از آن در آيه فوق روح انسانى باشد) از همه چيز به انسان نزديكتر است، هنگامى كه
انسان نتواند گوهر روح خويش را بشناسد و تنها اطلاعش از آن يك اطلاع سطحى و اجمالى
باشد، چه انتظارى درباره ساير واقعيتهاى جهان مىتواند داشته باشد.
[1]. جمله «ما اوْ تَيِتُمْ مِنَ الْعِلْم الّا قَليلًا» را غالب مفسّران به معناى «قليلًا من
العلم» تفسير كردهاند، ولى بعضى گفتهاند: منظور
از آن «قَليلا منكم» است، اما اين تفسير با ظاهر آيه كه مخاطب در آن سؤال كنندگان از مسأله روحند
سازگار نيست (دقت كنيد).